یادداشت های من (2)
لطفا به آمار های زیر توجه کنید:
*سالانه حداقل یک میلیون نفر در سراسر دنیا خودکشی میکنند، یعنی در هر ۴۰ ثانیه، یک نفر. به نقل از خبرگزاری فرانسه، طبق مقالهای که در مجله انگلیسی زبان لانست به چاپ رسیده است این آمار از سوی سازمان جهانی بهداشت تایید شده است. خودکشی دهمین دلیل مرگ است و ۵/۱ درصد مرگهای جهان را به خود اختصاص داده است.خودکشی به تنهایی در چین علت ۳۰ درصد فوتهاست اما به نقل از سازمان جهانی بهداشت، شوروی سابق نیز همرتبه چین قرار دارد و پس از آن میتوان به لیتوانی، استونی، بلاروس و روسیه اشاره کرد. در این کشورها سالانه از هر ۱۰۰هزار نفر ۴۵ نفر خودکشی میکنند. در اروپا نیز میزان خودکشی به ویژه در کشورهای شمالی بالاست اما در کشورهای اروپایی مدیترانه و آمریکای جنوبی و آسیا و به ویژه کشورهای مسلمان میزان خودکشی بسیار پایین است.
*آمار خودکشی چند کشور توسعه یافته:(در هر 100 هزار نفر)
ژاپن:19.8% روسیه:23.4% کره جنوبی: 20.1 % فنلاند:17.7% سوئیس: 12.6% سوئد: 12.7 % ایالات متحده:10.3% آلمان:9.1% و ایران 3.7%
رشد افسردگی در دنیا
*در هر دو هفته 4/5 درصد از آمریکاییهای 12 سال به بالا دچار افسردگی میشوند. این آمار در افراد 40 تا 59 سال، زنان و افراد سیاه پوست به مراتب بیشتر است.
آمار افسردگی در میان افراد فقیر به مراتب بیشتر از افرادی است که دارای درآمد بیشتری هستند.
تقریبا 80 درصد از افرادی که دچار افسردگی هستند از اختلال در عملکرد رنج میبرند و بر اساس گزارشات 27 درصد از افراد دچار افسردگی با مشکلات جدی در زمان کار یا زندگی شخصی مواجه هستند.
تا سال 2020 افسردگی پس از بیماریهای قلبی به دومین عامل مرگ و میر افراد آمریکایی تبدیل خواهد شد.
*در حال حاضر فرض بر آن است که سطح زندگی دختران جوان در دهههای اخیر به نحو چشمگیری ارتقا یافته است. آنان در مقایسه با نسلهای پیش، فرصتهای غیرقابل تصوری از نظر آزادی و موفقیتهای آموزشی دارند. اما تحقیقات نشان می دهد این فرض چندان فرض صحیحی نمی تواند باشد. براساس یافته های پژوهشگران در بخش وسیعی از اروپا طی دو دهه پسران پانزدهساله تنها افزایش اندکی را در مشکلات روانشناختی نشان میدهند، درحالیکه تعداد دختران پانزدهساله مبتلا به مشکلات روانی (از اضطراب ملایم تا علایم جدیتر) افزایش ناگهانی یافته بود. نتایج سال ۱۹۹۹ بسیار نگرانکننده بود: میزان اختلالات عام روانی شامل اضطراب، افسردگی و ترس در میان دختران از ۱۹ درصد به ۳۲ درصد افزایش یافته بود. نتایج مطالعه سال ۲۰۰۶ از این هم بدتر بود. نرخ اختلالات روانی دختران در تمام طبقات اجتماعی، ۴۴ درصد گزارش شد. بیش از یکسوم دختران دائماً احساس افسردگی داشتند و شمار افرادی که گمان میکردند نمیتوانند بر مشکلاتشان فائق آیند تا ۲۶ درصد هم رسید؛ همچنین از سال ۱۹۸۷ تا ۲۰۰۶ میزان افرادی که خود را بیارزش میدانستند، از ۵ درصد به ۱۶ درصد افزایش یافته بود.(برگرفته از گزارش دکتر آلیسون تدسون)
رشد آمار طلاق در دنیا
مدیرکل دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی و مهاجرت سازمان ثبت احوال گفت: نسبت آمار طلاق به آمار ازدواجها در ایران ۱۶.۳ درصد است که این شاخص در فرانسه ۵۳.۲، روسیه ۵۲.۶، نروژ ۴۹.۸، آلمان ۴۸.۸، کانادا ۴۶.۳، استرالیا ۴۱.۲، ژاپن ۳۵.۸، چین ۲۱.۲، ترکیه و اردن ۲۰.۳ درصد و … میباشد. این بدان معناست که در صدر این جدول برای کشورهای توسعهیافته و منطقه، درصد طلاق به نسبت ازدواجها در حدود ۵۰ درصد است، یعنی یک طلاق در مقابل هر دو ازدواج.
وی در مورد نرخ ازدواج درکشورهای توسعه یافته نیز اظهار داشت: نرخ ازدواج ایران بعد از تاجیکستان از تمام کشورهای منطقه که این شاخص برای آنها ارائه شده و حتی از تمام کشورهای توسعهیافته بیشتر است. این شاخص برای کشور فرانسه ۳٫۹، کانادا ۴٫۵، آلمان ۴٫۷، نروژ ۴٫۸، ژاپن و استرالیا ۵٫۵، چین ۷٫۵، روسیه ۸٫۵ درهزار و … گزارش شده است.
مدیرکل دفتر آمار و اطلاعات جمعیتی و مهاجرت سازمان ثبت احوال در مورد نرخ طلاق نیز افزود: براساس همین مطالعه، نرخ طلاق در کشورهای مورد بررسی، برای روسیه ۴٫۵، فنلاند ۲٫۶، کره جنوبی ۲٫۵، نروژ ۲٫۴، آلمان و استرالیا ۲٫۳، فرانسه ۲٫۱ و ژاپن ۲ درهزار است که ملاحظه می شود شاخص نرخ طلاق در ایران از تمامی کشورهای ذکر شده و همچنین برخی کشورهای منطقه مانند قزاقستان، اردن و کویت کمتر است.
واینک سوال این است...
چرا؟
مگر عصر حاضر عصر ارتباطات و شکوفایی تمدن بشری نیست پس چرا انسان امروز بیش از گدشته به انزوا و افسردگی و خودکشی روی آورده است؟
چرا؟
انسان ها نمی توانند در کنار هم زندگی کنند و پس از مدتی روابط زناشویی به طلاق کشیده می شود؟
چرا؟
قتل،جنگ،نیرنگ و خیانت ،آلودگی های زیست محیطی، انواع بیماری های روانی،انسان های تنها و بی سرپرست و هزاران مشکل دیگر در عصر شکوفایی تمدن بشری و به اصطلاح رنسانس بسیار گسترده تر و شایع تر از قرون وسطا شده است؟
مگر نه این است که این ابزار و وسایل برای راحتی و آسایش و آرامش بشر به وجود آمده اند پس چرا بشر امروز بیش از هر روز دیگر نیازمنذ آرامش است؟
آیا نباید آرامش را در جای دیگر بجوئیم؟