صهبای ولایت

صهبای ولایت

سلام بر سید خوبان،امام عاشقان سید علی روحی فداه

پیام های کوتاه
آخرین نظرات

۲۳ مطلب با موضوع «گذشته سرخ» ثبت شده است

این سه سالگی اوست که در ویرانه‏ای کنار کاخ سبز، به اهتزاز درآمده و مکر خاندان ابوسفیان را به زانو درآورده است

* * * * * * * * * *

پدر آمد دل شب گوشه ویرانه به خوابم ریخت از دیده بسی بر ورق چهره گلابم گفت رویت ز چه نیلی شده زهرای سه ساله مگر از باغ فدک بوده به دست تو قباله

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۲ ، ۲۱:۳۸
وحید اسعدی

گنجشک پر، جبریل پر، بابا... سه نقطه...  

من پر، تو پر، هرکس شبیه ما... سه نقطه...

 عمه..، نه عمه بالهایش پر ندارد  

حالا بماند در خرابه تا...سه نقطه...

 این محو یکدیگر شدن در این خرابه  

یا اینکه ما را می پراند یا...سه نقطه...

 اصلاً چرا من خواستم پیشم بیایی  

بابا شما که پا نداری تا...سه نقطه...

 یادت می آید روزهای در مدینه  

دو گوشواره داشتم، حالا...سه نقطه...

 وقتی لبت را زیر پای چوب دیدم  

می خواستم کاری کنم امّـا...سه نقطه...

 انگشت خود را جمع کرد و ناگهان گفت  

انگشت پر، انگشتر بابا...سه نقطه...

 علی اکبر لطیفیان

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۲ ، ۲۱:۳۵
وحید اسعدی

چون زخم های روی تنت گریه ام گرفت
از پـیــرهـن نــداشـتـنـت گریه ام گرفت
بـا دیـده هـای سـرخِ جگـر مثـل مـادرم
هنگام دست وپا زدنت گـریـه ام گـرفت
جـایـی بـرای بـوسـه بــرادر نـیـافــتم
از نیـزه هـای در بـدنت گـریه ام گـرفت
تا دیـدم آن سـواره ولـگـرد نـیـزه دار
بــر تـن نـمـوده پـیـرهنت گریه ام گرفت
وقـتـی شنـیـدم از پسـرت ای امام اشک
یـک بـوریـا شـده کـفـنـت گریه ام گرفت
وحید قاسمی

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ آذر ۹۲ ، ۱۸:۳۳
وحید اسعدی

هنوزشوق توبارانی از غزل دارد/نسیم؛یک سبد آیینه دربغل دارد
خوشابه حالی خیالی که درحرم ماندست/وهرچه خاطره دارد از آن محل دارد
به یاد چایی شیرین کربلائی ها/لبم حلاوت احلی من العسل دارد
چه ساختارقشنگی شکسته است خدا/درون قالب شش گوشه یک عزل دارد
بگوچه شد که من اینقدر دوستت دارم/بگومحبت ما ریشه درازل دارد
غلامتان به من آموخت درمیانه ی خون/که روسیاهی ما نیز راه حل دارد
(سیدحمید رضا برقعی)

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۲ ، ۲۱:۱۵
وحید اسعدی

با اشک هاش دفتر خود را نمور کرد 
در خود تمام مرثیه ها را مرور کرد
ذهنش ز روضه ها ی مجسم عبور کرد
شاعر بساط سینه زدن را که جور کرد


احساس کرد از همه عالم جدا شده است
در بیت هاش مجلس ماتم به پا شده است


در اوج روضه خوب دلش را که غم گرفت
وقتی که میز و دفتر و خودکار دم گرفت
وقتش رسیده بود به دستش قلم گرفت
مثل همیشه رخصتی از مُحتشم گرفت


باز این چه شورش است که در جان واژه ها ست
شاعر شکست خورده طوفان واژه هاست

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۲ ، ۱۳:۵۴
وحید اسعدی

هنگامی که حضرت زینب علیها السّلام بدن امام حسین علیه السّلام را آغشته به خون و به خاک افتاده دید جامه صبر را برافکند و سراسیمه، چون کوهی استوار که فرو ریزد از بالای محمل بر بدن امام حسین علیه السّلام افتاد.

و گفت: ای نور دیده ام، ای برادرم حسین! و ای امید و آرزویم و ای سنگ عقیق به هم پیوسته ام! چرا هر چقدر شما را می خوانم پاسخ نمی دهی؟ و حال آن که قبلا به هیچ وجه از من رویگردان نبودی؟

راوی می گوید: به خدا سوگند من آن لحظه دردناک را فراموش نخواهم کرد که زینب دختر علی علیه السّلام با صدای اندوهگین و دلی داغدار و شکسته بر جسد برادر خویش فریاد بر می آورد و چنین می گفت:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ آبان ۹۲ ، ۱۳:۴۷
وحید اسعدی
الف – قبل از شهادت امام حسین علیه‌السلام:
1 – تنظیم سپاه:

امام حسین علیه السلام پس از نماز صبح ، سپاه خویش را که متشکل از 32 تن سواره و 40 تن پیاده بودند، به سه دسته تقسیم کرد. دسته اول را در بخش میمنه ، دسته دوم را در بخش میسره و دسته اى را میان آن دو قرار داد.
فرماندهى بخش میمنه را به ((زهیر بن قین )) و فرماندهى بخش میسره را به ((حبیب بن مظاهر)) واگذار کرد و خود در وسط دو سپاه مستقر شد و بیرق سپاه را به برادرش عباس بن على علیه السلام معروف به قمر بنى هاشم سپرد.
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۲ ، ۱۳:۴۸
وحید اسعدی

جهت مشاهده پوستر به ادامه مطلب بروید....

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۲ ، ۱۳:۱۲
وحید اسعدی

جهت مشاهده پوستر به ادامه مطلب بروید...

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۲ ، ۱۳:۰۸
وحید اسعدی

چون روز پنجشنبه نهم محرم الحرام رسید شمر ملعون با نامه ابن زیاد لعین در امر قتل امام علیه السلام به کربلا وارد شد و آن نامه را به ابن سعد نمود، چون آن پلید از مضمون نامه آگه گردید خطاب کرد به شمر و گفت مالک وَیْلَکَ خداوند ترا از آبادانیها دور افکند و زشت کند چیزی را که تو آورده‌ای، سوگند با خدای چنان گمان می‌کنم که تو بازداشتی ابن زیاد را از آنچه من بدو نوشتم و فاسد کردی امری را که اصلاح آن را امید می‌داشتم والله حسین آنکس نیست که تسلیم شود و دست بیعت به یزید دهد چه جان پدرش علی مرتضی در پهلوهای او جا دارد، شمر گفت اکنون با امر امیر چه خواهی کرد؟ یا فرمان او بپذیر و با دشمن او طریق مبارزت گیر و اگرنه دست از عمل بازدار و امر لشکر را با من گذار، عمر سعد گفت لا وَلا کَرامَهَ لَکَ من اینکار را انجام خواهم داد تو همچنان سرهنگ پیادگان باش و من امیر لشکرم، این بگفت و در تهیه قتال با جناب سیدالشهداء علیه السلام شد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۲ ، ۱۳:۰۷
وحید اسعدی

سلام بر تو ای بنده ی صالح خداوند

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۲ ، ۱۲:۴۴
وحید اسعدی

بسته از خون دلم راهِ تماشا شده است

تشنگیِّ لبِ تو حیرت دریا شده است

 

مادرت امّ بنین نیست اگر بر سر ِ تو

همه یِ دشت پُر از گریه یِ زهرا شده است

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۲ ، ۱۲:۴۳
وحید اسعدی

1. "خوارزمی" در مقتل الحسین و "خیابانی" در وقایع الایام نوشته‏ اند که در روز هشتم محرم امام حسین علیه‏السلام و اصحابش از تشنگی سخت آزرده خاطر شده بودند؛ بنابراین امام علیه ‏السلام کلنگی برداشت و در پشت خیمه‏ها به فاصله نوزده گام به طرف قبله، زمین را کَند، آبی گوارا بیرون آمد و همه نوشیدند و مشکها را پر کردند، سپس آن آب ناپدید شد و دیگر نشانی از آن دیده نشد. هنگامی که خبر این ماجرا به عبیداللّه‏ بن زیاد رسید، پیکی نزد عمر بن سعد فرستاد که: به من خبر رسیده است که حسین چاه می‏کَند و آب بدست می‏آورد. به محض اینکه این نامه به تو رسید، بیش از پیش مراقبت کن که دست آنها به آب نرسد و کار را بر حسین علیه‏ السلام و یارانش سخت بگیر. عمر بن سعد دستور وی را عمل نمود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۲ ، ۱۲:۱۱
وحید اسعدی

ناگهان قلب حرم وا شد و یک مرد جوان

مثل تیری که رها می شود از دست کمان

خسته از ماندن و آماده رفتن شده بود

بعد یک عمر رها از قفس تن شده بود

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۲ ، ۱۶:۰۷
وحید اسعدی

الحمد لله رب العالمین وصلّی الله علی جمیع الأنبیاء والمرسلین وصلّ علی محمّد وآله الطاهرین، ولعن علی اعدائهم اجمعین

از مصائب بسیار سخت و سنگین و جگرسوزی که کربلا به اهل بیت وارد شد، شهادت حضرت علی اکبر(ع) بود. ارشاد مفید صفحۀ صد و شش، لهوف سید ابن طاووس صفحۀ صد و شصت و شش، معال بستین صفحۀ چهار صد و نه، منتهی الآمال به طور مفصل، بحار جلد چهل و پنج صفحۀ چهل و دو، حلیة الزائرین حاجی نوری و مقتل ابومخنف و منتخب تریهی و روضة الصفا و مقاتل الطالبین، همه نقل کردند که مجموعه ای از نقل این بزرگواران به این مضمون است:

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ آبان ۹۲ ، ۱۵:۵۶
وحید اسعدی